بستند چو بر پشت شتر، محمل زینب

از ویکی تراث

بستند چو بر پشت شتر، محمل زینب از
طرب اصفهانی



در قالب غزل

موضوع: حضرت زینب(س)


بستند چو بر پشت شتر، محمل زینببگْریست دل سنگ، به حال دل زینب
گویی به غم و محنت و اندوه سرشتنداز روز ازل، طینت و آب و گِل زینب
بر نوک سنان بود سر شاه، شب تارشمعی که بُدی روشن از او، محفل زینب
گویند دهد میوه‌ی شیرین، شجر صبرپس از چه بُوَد خونِ جگر، حاصل زینب؟
ویرانه بُوَد منزل گنج و عجبی نیستشد گوشه‌ی ویرانه اگر منزل زینب
در باغ ندانم ز چه شد، لاله پُر از داغگویا که خبر یافت ز داغ دل زینب
از چشم «طرب»، ناقه به گِل مانْد، چو بشنیدبر ناقه ببستند ز کین، محمل زینب