بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت | یوسفترین شهید خدا پیرهن نداشت | |
او رفت تا که زنده کند رسم عشق را | از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت | |
آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود | آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت | |
خورشید شعلهور شده بر روی نیزهها | کنج تنور رفتن و افروختن نداشت | |
هر کس شنید غربت او را سؤال کرد | بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت |