بهشت نکهتی از تربت معطر اوست

از ویکی تراث

بهشت نکهتی از تربت معطر اوست تربت معطر از
میرزا محمدحسین فدایی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)


بهشت نکهتی از تربت معطر اوستضیاء چشم ملک خاکروبه اوست
قبول سجده آدم ملک نمود آن روزکه دید نور تو در طینت مخمر اوست
دعای قبه او مستجاب می گردددوای هر مرضی تربت مطهر اوست
مرا بر روضه رضوان چکارو حور و قصوبهشت وحور قصورم جمال و منظر اوست
شرر بجانم از این قصه افتاده و بسکه تشنه جان دهد وآب در برابر اوست
نمود اصغر خود را بلند بر سر دستعدو نگفت که این یادگار اکبر اوست
بگو به ساقی کوثر به کربلا بگذر ببین که تشنه لب لعل روح پرور اوست
ز روی فاطمه شرم آیدم چسان گویمکه سربرهنه به بازار شام دختر اوست
اگر گذار فدایی به کربلا افتادهمین یک آرزو اندر دل مکدر اوست