تکیه بر نی کرد و سنگی بر جبین او زدند

از ویکی تراث

تکیه بر نی کرد و سنگی بر جبین او زدند از
بیدل میبدی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: امام حسین(ع)


تکیه بر نی کرد و سنگی بر جبین او زدندگفت این هم رحمت بی‌منتهی داور است
دامنش آورد و آن خون را گرفت و پاک کرداین شکست از بستن عهد الست و قادر است
گفت برخیز ای لعین بر مخزن علم خدااین نه خود گنجینه‌اسرار حی داور است
گفت ای ظالم تو مشکن سینه مجروح منظاهرش تیر و سنان، باطن ز داغ اکبر است
شمر گفتا یا حسین کن واقفم از این عملاین چه تأخیر است در این حنجر و این خنجر است
گفت ای ظالم بود این بوسه‌گاه مصطفیورنه این حنجر یقین از هر گلی نازکتر است
بلکه خورشید است یک نی آمده بالای سریا سر شاه شهیدان همچو ماه انور است
یا حسین اخراج منما شیعیان از درگهتبیدلی چون ذاکران عشق حسینی بر سر است