جز تو ای کشتۀ بی‌سر که سرا‌پا همه جانی

از ویکی تراث

جز تو ای کشتۀ بی‌سر که سرا‌پا همه جانی جان جهان از
فواد کرمانی



در قالب غزل

موضوع: مام حسین(ع)
جز تو ای کشتۀ بی‌سر که سرا‌پا همه جانیکیست کز دادن جانی بخرد جان جهانی
ما تو را کشته نخوانیم که در صورت و معنیزنده اندر تن عشّاق چو ماهیّت جانی
عجبی نیست که عرش دل ما جای تو باشددوست را جز دل عاشق به جهان نیست مکانی
ما تو را در دِل و بیگانه تو را یافته در گلهر کسی را به تو از رتبۀ خویش است گمانی
خلق در کوی تو جویند نشان از تو ولیکنبی‌نشان تا نشوند از تو نجویند نشانی
وه که گر چشم حقیقت بگشاییم به رویتمه‌جا وَز همه‌سو در دل و در دیده عیانی
جایی از نور تو خالی نَبُوَد در همه عالمچون تو در قالب امکان مَثَل روح روانی
پیش عشّاق تو چون ذکر خدا ذکر تو باشدبِه که از ذکر تو غافل ننشینند زمانی
عاشقان را نَبُوَد ایمنی از قهر الهیمگر از لطف تو آرند به کف، خطّ امانی
سخن آن بِه که نگوییم در اوصاف کمالتزآن‌که ما را نَبُوَد در خور مدح تو لسانی