خورشید بود و جانب مغرب روانه شد

    از ویکی تراث

    خورشید بود و جانب مغرب روانه شد از
    سیدرضا جعفری



    در قالب غزل

    با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

    موضوع: علی اکبر(ع)


    خورشید بود و جانب مغرب روانه شدچون قطره بود و غرق شد و بی‌کرانه شد
    آیینه بود و خُرد شد و تکّه تکّه شدتسبیح بود و پاره شد و دانه دانه شد
    یک شیشه عطر بود و هزاران دریچه یافتیک شاخه یاس بود و سراسر جوانه شد
    آب فرات لایق نوشیدنش نبودبا جرعه‌ای نگاه، از این‌جا روانه شد
    عمری به انتظار همین لحظه مانده بودرفع عطش رسید و برایش بهانه شد
    آن گیسویی که باد صبا، صبح شانه کردبا دست‌های گرم پدر، ظهر شانه شد
    او یک قصیده بود که در ذهن روزگارمضمون ناب یک غزل عاشقانه شد