خورشید دست بر سر و دستار می‌زند

از ویکی تراث

خورشید دست بر سر و دستار می‌زند از
زلالی خوانساری



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)


خورشید دست بر سر و دستار می‌زندخود را چو ذرّه بر در و دیوار می‌زند
خمیازه تازه ساز لب زخم جان ماستهر عطسه‌ای که خنجر خون خوار می‌زند
از شست تند نیمشبی، تیر ناله‌امبر قلب پر دلان جگردار می‌زند
در دشت کربلا ز ره چاک سینه‌املخت جگر سراسر بازار می‌زند
جانم درون غنچۀ تنگ حباب خونگلگشت دل‌، شکافی گلزار می‌زند
بر فعل قاتلان شهیدان کربلااقرار مغفرت در انکار می‌زند
خلق دو کون را گِل آمرزش گناهبر گونۀ سیاهی رخسار می‌زند
لعن خدای تا به قیامت زیاد بادبر شمر و بر زیاد و بر آل زیاد باد