داستان هایی که از شام خراب آورده ام

از ویکی تراث
داستان هایی که از شام خراب آورده اماز خوشدل تهرانیدر قالب غزلموضوع: حضرت زینب(س)
داستان هایی که از شام خراب آورده امعالمی از صبر خود در اضطراب آورده ام
رأس خونین تو بر نی بود با من همسفرخود تو دانی زآن چه از شام خراب آورده ام
ای کتاب الله ناطق ! بین تو بر بیمار خویشآیه ای از سوره ی اُم الکتاب آورده ام
سر زدم بر چوب محمل تا سرت دیدم به نیوین سر بشکسته را ، از خون خضاب آورده ام
پیش چشم من عزیزت در خرابه جان سپردسخت جانی بین که با این غصه ، تاب آورده ام
کودک شش ماهه ات گر خفته روی سینه اتاز پی دیدار او همره ، رباب آورده ام
” خوشدلا ” بربند لب از ماتم سلطان دینچون برات رحمت یوم الحساب آورده ام