داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت

از ویکی تراث

داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت از
جودی خراسانی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: حضرت علی اکبر(ع)
داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشتجز خالق اکبر ز دل او که خبر داشت؟
تا آن دم آخر که بریدند سرش رااو دیده‌ی حسرت به ‌سوی جسم پسر داشت
می‌سوخت خود از تشنگی و در دم مردناز سوز لب خشک پسر، دیدۀ تر داشت
تا چهرۀ اکبر به حسین بود مقابلنه دیده سوی شمس و نه چشمی به قمر داشت
بُگْذشت به یک‌باره ز جان و زن و فرزندیارب! چه هوا بود که آن شاه به ‌سر داشت؟
مجنون شدی و سر به بیابان بنهادیلیلای جگرخون گر از این غصّه، خبر داشت
شد پُر گهر از دیدۀ زینب، همه آفاقآن بحر فرومایه، کی آن ‌قدر گهر داشت؟
نالم به حسین یا ز غم حضرت سجّاد؟این داغ پسر در دل و آن داغ پدر داشت
در آه جگرسوز تو، «جودی»! چه شرر بود؟کاندر جگرِ سنگ، فغان تو اثر داشت