در دل شب خبر از عالم جانم کردند

    از ویکی تراث

    در دل شب خبر از عالم جانم کردند از
    فیض کاشانی



    در قالب غزل

    با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

    موضوع: عرفانی


    در دل شب خبر از عالم جانم کردندخبری آمد و از بی‌خبرانم کردند
    آشنایی به تماشاگه رازم دادندآن‌گه از دیدۀ بیگانه نهانم کردند
    بنمودند جمالی ز پس پردۀ غیبدر کمالش به تحیر نگرانم کردند
    گوش جان را ز ره غیب سروشی آمدسوی آرامگه قدس، روانم کردند
    بادۀ صافی توحید به کامم دادنداز خودی رَستم و بی‌نام و نشانم کردند
    داغ‌ها در دلم افروخته شد زآتش عشقعاقبت چشم و چراغ دو جهانم کردند
    کام دل یافتم از همت عالی صد شکرکآن‌چه مقصود دلم بود، چنانم کردند
    فیض‌ها یافتم از عالم بالا آن شبدر ثنا تا به ابد فاتحه‌خوانم کردند