رسم است هر که داغ جوان دید دوستان
رسم است هر که داغ جوان دید دوستان | رأفت برند حالت آن داغدیده را | |
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا | وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را | |
آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند | تا تقویت شود دل محنت کشیده را | |
یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند | تا برکنندش از دل، خار خلیده را | |
القصه هرکس به طریقی ز روی مهر | تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را | |
آیا که داد تسلیت خاطر حسین | چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟ | |
آیا که غمگساری و اندُهبری نمود | لیلای داغدیدۀ محنتکشیده را | |
بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد | آتش زدند لانۀ مرغ پریده را |
درباره شعر
علوی بروجردی در نقل تکان دهنده ای از علامه طباطبایی که خود شاهد آن بوده است، بیان می کند که مرحوم علامه در مجلس روضه ای وقتی روضه خوان شعری خاص از ایرج میراز را قرائت می کرده است از او می خواهد بیتی را تکرار کند و به شدت اشک می ریخته است که تا چهار بار این تکرار انجام می شود و سپس فرموده است: ای کاش ایرج میرزا آن شعر خاص یا یک بیت آن شعر خود را که در وصف داغ حضرت علی اکبر (ع) سروده است را به من می داد و من المیزان را به او می دادم. بیت منظور نظر علامه طباطبایی این بیت بوده است:
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد آتش زدند لانۀ ی مرغ پریده را..!
علوی بروجردی ادامه می دهد: من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را می شناسید؟ او هجو سرا است. علامه می فرماید بله می شناسم و کتاب شعر او را هم دارم. سپس علامه می فرماید مع ذلک، ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من می داد و من المیزان را به او می دادم و ادامه می دهد: من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین (ع) سروده است، در روز قیامت حضرت سید الشهدا (ع) نسبت به این فرد بی تفاوت باشد.