زینب رسید بر سر جسم شهید عشق

از ویکی تراث

زینب رسید بر سر جسم شهید عشق از
عاصم زنجانی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)
زینب رسید بر سر جسم شهید عشقگویا رسید پیش خدای مجید عشق
اِستاد با کمال ادب در حضور حقبشنید از گلوی بریده، نوید عشق
جسمی بدید بی‌سر و بی‌دست و بی‌لباسدر خاک و خون فتاده ز تیغ حدید عشق
جسمی پدید گشته پُر از زخم تیر و سنگهر زخم وی ز عالم جانش، بَرید عشق
گفت: ای خدا! برادرم این است یا که مندر اشتباهم از غم و درد شدید عشق؟
نی‌نی؛ در اشتباه نی‌ام، جز برادرمکس نیست در جهان، شه فرد و وحید عشق
برداشت آن‌ گه، آن تن صد پاره‌پاره رابر روی دست‌، چون گل صد برگ عید عشق
گردانْد رخ به سوی سماوات و عرضه کرددرد دلش به حضرت ربّ المجید عشق
گفت: ای‌ خدای ما خَلَق ای حیّ لا یَمُوتاین مظهر تو هست که گشته فقید عشق
آن خسروی که عشق تو آمد به دیدنشاینک به ‌خون نشسته، کند بازدید عشق
قربان راه عشق تو گردیده تشنه‌لببا صد هزار درد و غم بی‌عدید عشق
فرما ز ما قبول، تو از راه لطف، اینقربانی‌ای که بود، وجودش عمید عشق