زینب نگار حجلگی حرمت حجاب | | شرح حیا و معنی شرم، آیت حجاب |
هر شاهدی مزین اگر از حجاب شد | | افزود او ز عفت خود زینت حجاب |
زان ظلمت شبانه و بنشاندن چراغ | | میخواست ابر ماه کند ظلمت حجاب |
قومی که خواست پردۀ اسلام بردرد | | لرزید از مشاهدۀ صولت حجاب |
زینب به کوفه پرده به رخسار اگر نداشت | | دلها نبود دستخوش هیبت حجاب |
گفتند مرتضاست که گوید سخن بلی | | این آیتی نبود مگر آیت حجاب |
چون صورتش ندیده، صدایش شنیده شد | | زینب علی خیال شد از دولت حجاب |
اسلام بیحجاب ندارد قبول زن | | حاکی است از حجاب درون، صورت حجاب |
هست از حجاب قیمت زن در همه فعال | | هرگز مگو که هست ز زن قیمت حجاب |
تقوی و پرده هیچ جداییپذیر نیست | | تقوی چو نیست، هیچ نه خاصیت حجاب |
اسلام کشتی است و بود لنگرش حجاب | | گر آن نه، این یکی همه باشد در اضطراب |