سایهٔ دستی اگر ضامن احوال ماست

از ویکی تراث

سایهٔ دستی اگر ضامن احوال ماست از
بیدل دهلوی



در قالب غزل

با وزن مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن

موضوع: امام حسین(ع)
سایهٔ دستی اگر ضامن احوال ماستخاک ره بیکسی‌ست ‌کز سر ما برنخاست
دل به هوا بسته‌ایم‌، از هوس ما مپرسبا همه ببگانه است آنکه به ما آشناست
داغ معاش خودیم،‌ غفلت فاش خودیمغیر تراش خودیم‌، آینه از ما جداست
آن سوی این انجمن نیست مگر وهم و ظنچشم نپوشیده‌ای عالم دیگر کجاست
دعوی طاقت مکن تا نکشی ننگ عجزآبلهٔ پای شمع در خور ناز عصاست
گر نه‌ای از اهل صدق دامن پاکان مگیرآینه و روی زشت‌، کافر و روز جزاست
صبح قیامت دمید پردهٔ امکان دریدآینهٔ ما هنوز شبنم باغ حیاست
در پی حرص و هوس سوخت جهانی نفسلیک نپرسید کس خانهٔ عبرت ‌کجاست
بسکه تلاش جنون جام طلب زد به خونآبلهٔ پا کنون کاسهٔ دست گداست
هستی‌کلفت قفس نیست صفابخش‌کسدر سر راه نفس آینه بخت‌ آزماست
قافلهٔ حیرت است موج‌گهر تا محیطای امل آوارگان صورت رفتن کجاست
معبد حسن قبول آینه‌زار است و بسعرض اجابت مبر، بی‌نفسیها دعاست
کیست درین انجمن محرم عشق غیورما همه بی‌غیرتیم آینه درکربلاست
بیدل اگر محرمی رنج تک و دو مبردر عرق سعی حرص خفت آب و بقاست