سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم

از ویکی تراث

سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم از
خوشدل تهرانی



در قالب غزل

موضوع: امام کاظم(ع)
سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنمدل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم
گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضاگاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم
آرزویم به جهان دیدن روی پسر استسوختم سوختم از آتش هجران چه کنم
کنج زندان بلا گشته ز هجران رضاتیره روز من از شام غریبان چه کنم
نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرانه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم
به خدا دوری معصومه و هجران رضامی کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم
از وطن کرده مرا دور جفای هارونمن دل خسته سر گشته و حیران چه کنم
گلی از خار ندید این همه آزار که مندیدم از طعنه این مردم نادان چه کنم
سرنگو کاش شود خانه هارون پلیدکه چنین کرد مرا بی سرو سامان چه کنم