شاعر آیینی:عمان سامانی

    از ویکی تراث
    عمان سامانی
    اطلاعات
    نام کاملمیرزا نورالله عَمّان سامانی
    لقبتاج الشعرا
    زمینه فعالیتشعر آیینی و ادبیات عرب
    ملیتایرانی
    تولد۱۲۵۸ق، سامان از توابع شهرکرد
    محل زندگیاصفهان
    وفات۱۳۲۲ق
    محل دفنمسجد جامع سامان/ نجف
    مذهبشیعه
    هم زمان باقاجاریه
    دیوان اشعارگنجینةالاسرار • سفینة الدّرر • معراج نامه • دیوان اشعار
    تخلصعَمان
    تحصیلاتحوزوی/مدرسه صدر اصفهان
    علت شهرتشاعر اشعار حماسی و مذهبی


    میرزا نورالله بن میرزا عبدﷲ بن عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی مشهور به عمان سامانی و ملقب به تاجُ الشُعَرا (۱۲۵۸-۱۳۲۲ق) (متولد شهر سامان) از شاعران شیعه عصر قاجار است.

    زندگی

    میرزا نورالله عمان سامانی، فرزند عبدالله، فرزند میرزا عبدالوهاب قطره اصفهانی، ملقب به تاج الشعرا و متخلص به عمان[۱]، در ذی‌الحجه سال ۱۲۵۸ هجری قمری (دی ۱۲۲۱ ش) در سامان، واقع در چهارمحال و بختیاری امروزی متولد شد. پدرش میرزا عبدالله (ذره)، عمویش میرزا لطف‌الله (دریا) و جد او، از شاعران سرشناس عهد ناصرالدین شاه بودند، اما شهرت هیچکدام به عمان سامانی نمی‌رسد[۲].

    عمان سامانی، در شوال ۱۳۲۲ق (آذر ۱۲۸۳ش) درگذشت و در مسجد جامع سامان دفن شد. بر اساس وصیتش جنازه او بعدها به نجف منتقل و در وادی السلام دفن شد[۳].

    آثار

    گنجینة الاسرار

    مثنوی گنجینة الاسرار که به گفته بسیاری، از شاهکارهای ادب فارسی و از برجسته‌ترین اشعار عاشورایی در زبان فارسی است، در سال ۱۳۰۵ ق سروده شده است. این اثر شامل مقدمه و ۸۱۲ بیت است و در ابتدای آن، حدیث مشهور کنز[۴] آورده شده است. پس از آن با تاویلی عارفانه، سخن از تجلی نخست و دوم خداوند و آیه امانت[۵] به میان آمده است.[۶]

    1. سید مسعود رضوی، ص ۶۵.
    2. دائرة المعارف تشیع، ج ۱۱ ص ۴۶۷، و پرتوی راد، مدخل «عمان سامانی»، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵ش، ص۳۵۷.
    3. دائرة المعارف تشیع، ج ۱۱ ص ۴۶۷.
    4. «كنت كنزاً مخفياً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف؛ من گنج پنهان بودم. دوست داشتم كه آشكار شوم. پس خلق را آفريدم تا شناخته شوم.» بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۲۰.
    5. «اِنّا عَرَضنا الاَمانَةَ علی السَّمواتِ و الارْضِ و الجبالِ فَاَبَیْنَ اَنْ یَحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْنَ مِنها وَ حَمَلَها الاِنسانُ اِنَّهُ کانَ ظلُوما جَهولاً؛ بی‌گمان، ما امانت (تکلیف) را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، اما آنها از برداشتن آن سر باززدند و از آن ترسیدند و انسانْ آن را به دوش کشید، راستی که او بسیار بیداد پیشه و نادان است.» قرآن کریم، احزاب، ۷۲.
    6. عبدالرضا نادری‌فر، ص ۴۲.