شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند | | صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند |
کجاست دیده ی روشندلان باطن بین | | نگاه نیک نظر را به هر کسی ندهند |
تو بی هنر که به فکر و خیال دل بستی | | معطلی، که هنر را به هر کسی ندهند |
ادب ، نیاز اساسی سالکان ره است | | رموز طی سفر را به هر کسی ندهند |
چه داغها، چه بلاها، چه رنجها باید | | یقین که سوز جگر را به هر کسی ندهند |
شنیده ام ز بزرگان معرفت یاران | | خلوص و دیده ی تر را به هر کسی ندهند |
کسی که اهل شهادت نبود نا اهل است | | بدان که میل خطر را به هر کسی ندهند |
قسم به راهب نصرانی و سه ساله ی شام | | طواف کعبه ی سر را به هر کسی ندهند |
سوی حسین به فردای محشر ای یاران | | جواز و اذن گذر را به هر کسی ندهند |
دعای عهد بخوان رجعتی اگر خواهی | | که درک صبح ظفر را به هر کسی ندهند |