عاشقی در بندگی‌ها سربه‌ راهم کرده است

از ویکی تراث
عاشقی در بندگی‌ها سربه‌ راهم کرده استاز فیض کاشانیدر قالب غزلبا وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلنموضوع: توحیدی
عاشقی در بندگی‌ها سربه‌ راهم کرده استبی‌نیاز از بندگان، لطف الاهم کرده است
نوری ار بر جبهه‌ام بینی ز داغ عشق دانسینه‌ام گر صاف بینی، اشک و آهم کرده است
بر نماز و طاعتم دانی که می‌بندد مدام؟آن‌که روی خویشتن را قبله‌گاهم کرده است
هیچ دانی کز سحاب کیست آب روی منآن‌که او بر درگه خود خاک راهم کرده است
ایمنم از فتنۀ آخرزمان دانی که کرد؟آن‌که از «رَیبُ المَنون» خود را پناهم کرده است
نیست مدح خود که می‌گویم ثنای ایزد استآن‌که خوار او شدن عزت‌پناهم کرده است