عشق بازی کار هر شیاد نیست

از ویکی تراث

عشق بازی کار هر شیاد نیست عشق بازی از
ناشناس



در قالب قصیده

موضوع: امام حسین(ع)
عشق بازی کار هر شیاد نیستاین شکار دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم استطالب حق را حقیقت لازم است
عشق از معشوق اول سر زندتا بعاشق جلوه ی دیگر دهد
تا بحدی که برد هستی از اوسرزند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگربر حسین و حالت او کن نظر
روز عاشورا در آن میدان عشقکرد رو را جانب سلطان عشق
بار الها این سرم این پیکرماین علمدار رشید این اکبرم
این سکینه این رقیه این رباباین عروس دست و پا اندر خضاب
این من و این ساربان این شمر دوناین تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربماین من و این ناله های زینبم
پس خطاب آمد زحق کی شاه عشقای حسین ای یکه تاز راه عشق
گر تو بر من عاشقی ای محترمپرده برکش من بتو عاشق ترم
غم مخور که من خریدار تواممشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت داده ای در راه مامرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که میکشم من ناز توعرش و فرشم جلمه پا انداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یارخود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلیخاصه در منقار او برگ گلی
خود تو بلبل گل علی اصغرتزودتر بشتاب سوی داورت