غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت | برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت | |
اگر از سر بخوانم روضه را، اینبار چیزی جز | هراس خنجر و آرامش حنجر نخواهم گفت | |
نگاهت سوی تل بود و نگاه او سوی گودال | از اندوه نگاه آخر خواهر نخواهم گفت | |
نمیگویم اگر حتی بگوید راوی مقتل | از آغوش تنور گرم خاکستر نخواهم گفت | |
تو را خاموش میخواهند آیه آیۀ قرآن | از اینکه ساختی بر نیزهها منبر نه خواهم گفت | |
همینجا عهد میبندم که تا جان در بدن دارم | برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت |