لبیک ای پدر که مَنَت یار و یاورم

از ویکی تراث

لبیک ای پدر که منت یار و یاورم از
ادیب‌الممالک فراهانی



در قالب ترکیب بند(بند نهم)

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: علی اصغر(ع)
لبیک ای پدر که مَنَت یار و یاورمدر یاری تو، نایب عبّاس و اکبرم
مدهوش باده‌ی خم می‌خانه‌ی غمممشتاق دیدن رخ عمّ و برادرم
آب ار نمی‌رسد به لبِ لعلِ نازکمشیر ار نمانْده در رگ پستان مادرم
در آرزوی ناوک تیر سه شعبه‌امدر حسرت زلال روان‌بخش کوثرم
در شوق آن دقیقه که صیّاد روزگاربا ناوکِ کمانِ قضا بشْکند پرم
خواهم به شاخ سدره نَهَم آشیان، فرازتا بنْگری که عرش خدا را کبوترم
هر چند جثّه کوچک و تن، لاغر است لیکاز دولتت، هوای بزرگی است در سرم
آن قطره‌ام که سالک دریای قلزممآن ذرّه‌ام که عاشق خورشید انورم
با دست‌های کوچک خود، جان خسته رادر کف گرفته‌ام که به پای تو بسْپرم
آغوش برگشای و مرا گیر در بغلتا گوی استباق ز میدان به در برم
شاه شهید در طرب از این ترانه شداو را به بر گرفت و به میدان، روانه شد