مقصود عاشقان دو عالم لقای توست
مقصود عاشقان دو عالم لقای توست | مطلوب طالبان به حقیقت رضای توست | |
بودم بر آنکه عشق تو پنهان کنم ولیک | شهری تمام غلغله و ماجرای توست | |
هر جا که پادشاهی و صدریّ و سروریست | موقوف آستان درِ کبریایِ توست | |
هر جا سریست، خستۀ شمشیر عشق تو | هر جا دلیست، بستۀ مهر و هوای توست | |
کس را بقای دائم و عهد قدیم نیست | جاوید پادشاهی و دائم بقای توست | |
امّید هر کسی به نیازی و حاجتیست | امید ما به رحمت بیمنتهای توست | |
هر کس امیدوار به اعمال خویشتن | سعدی امیدوار به لطف و عطای توست |