من بیمار مداوا نکند خوشنودم

    از ویکی تراث

    من بیمار مداوا نکند خوشنودم از
    علی انسانی



    در قالب غزل

    موضوع: حضرت زهرا(س)
    من بیمار مداوا نکند خوشنودمغم طبیبم شده و مرگ شده بهبودم
    هیچ کس نیست، که باری ز دلم برداردعاقبت داغ و غم و درد کند نابودم
    اشک بس ریخته ام، هرکه ببیند گویدسرو بشکسته ی خم گشته، کنار جویم
    گه ز حق، مرگ طلب می کنم و گه گویمکاش می بودم و غمخوار علی می بودم
    زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیستسند مستندم: بازوی خون آلودم
    من نفس می زدم و او کف افسوس به هممن چه سان گویم و او چون شنود بِدرود
    ای اجل پا به سر من ز محبت بگذارجز تو کس نیست که از لطف کند خوشنودم