من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم

از ویکی تراث
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرماز حافظ شیرازیدر قالب غزلموضوع: امام عصر(ع)
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرملطف‌ها می‌کنی ای خاکِ دَرَت، تاجِ سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت؟ بگوکه من این ظَن، به رقیبانِ تو هرگز نَبَرم
همتم بدرقهٔ راه کن ای طایرِ قدسکه دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم
ای نسیمِ سحری بندگیِ من برسانکه فراموش مکن وقتِ دعایِ سحرم
خُرَّم آن روز کز این مرحله بَربَندَم بارو از سرِ کوی تو پُرسند رفیقان خبرم
حافظا شاید اگر در طلبِ گوهرِ وصلدیده دریا کُنَم از اشک و در او غوطه خورم
پایه نظم بلند است و جهان گیر بگوتا کُنَد پادشهِ بحر دهان پُر گُهَرَم