مژده باد ای دل که اینک میرسد ماه صیام | | دارد از حق بهر امّید گنهکاران پیام |
طُرفه ماهی، پای تا سر بخشش و جود و کرم | | طُرفه ماهی، سر به سر آمرزش و انعام عام |
گر کند توفیق حق یاری، در این فرخنده ماه | | میتوان از نفْسِ تنپرور کشیدن انتقام |
تا زند آب حیاتی بر لب ما مردگان | | در کف این ماه باشد از هلال خویش جام |
میزبان رحمت حق، با لب این ماه نو | | میزند ما را صلا بر سفرۀ این فیض عام |
رتبه میخواهی، ز پرخواری مکن خود را گران | | ز آنکه از فیض نخوردن شد، مَلَک عالیمقام |
صبح نوروزیست پیش مؤمنان هر صبح آن | | عید فطری باشد از فرخندگی، هر وقت شام |
ما کهایم؟ از ما چه آید در طریق بندگی؟ | | «واعظ» از حق کن طلب توفیق این خدمت تمام |