میروی دریا دل من دست خالی برنگردی
{{شعر}
میروی دریا دل من دست خالی برنگردیاز میان دردها با بیخیالی برنگردی خاطر آشفتۀ من میروی یادت بماندتا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیستاز بیابانها اگر با خستهحالی برنگردی با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانشتا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کیمیشود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟ ماهی تنگ بلورم ای دل بیتاب و تنگممیروی و کاشکی از آن زلالی برنگردی