نسیم عشق وزان شد به گاهوارۀ عشق | | رسید نوبت یاری به شیرخوارۀ عشق |
ز شیرخواره شد، آوای عاشقانه بلند | | که ای پدر نظری کن به گاهوارۀ عشق |
تو گوشوارۀ عرشیّ و زیب دوش نبی | | منم به رتبه عزیز تو، گوشوارۀ عشق |
چرا مرا نبَری همرهت به قربانگاه؟ | | مگر که نام من افتاده از شمارۀ عشق؟ |
مرا ببر پی امضای حکم عزل یزید | | به کاخ ظلم شکست افکنَد، عصارۀ عشق |
بیا بیا که دلم سوخت بر غریبی تو | | بهشت سینۀ من شد، پُر از شرارۀ عشق |
بگیر بر سر دستم که تا همه بینند | | ز برج خیمه عیان گشته ماهپارۀ عشق |
بگیر بر سر دستم که تا همه دانند | | به آسمان امامت، منم ستارۀ عشق |
بگیر بر سر دستم، مقابل دشم | | که تا ز ناوک پرّان کنند، چارۀ عشق |
به وصف غنچۀ گلزار عشق، ای خبّاز | | حدیث عشق سرودم ز یک اشارۀ عشق |