همه از هر کجا باشند از این راه میآیند | | به سویت ای امینالله خلقالله میآیند |
صف جن و ملک با زائرانت همقدم هستند | | به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه میآیند |
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد | | زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند |
ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا | | به شوق دیدن تو پا به پا، همراه میآیند |
گروهی غرق توصیفاند و مستِ مدح چشمانت | | گروهی روضهخوان، با سیل اشک و آه میآیند |
به شهرت میرسند و حال و روز شهر بارانی است | | پر از بغضاند و نمنم تا دم درگاه میآیند |
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست | | به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند |
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر | | که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه میآیند |
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند | | به لطف گوشهچشمت آخرش کوتاه میآیند |