پاک در بندگی ام قافیه را باخته ام | | فرصتی را که به من داد خدا، باخته ام |
یک طرف دست تهی، از طرفی فرصت رفت | | بازهم عمر دو سر باخته را باخته ام |
من که از دوست به غیر از خودِ او خواسته ام | | متن دل را به همین حاشیه ها باخته ام |
مست از میکده ها سهم خودش را برده | | من ولی حال دعا را به ریا باخته ام |
نفس هر طور که میخواست مرا بازی داد | | سر و پا را به همین بی سر و پا باخته ام |
در پس پرده حنایم چقدر بی رنگ است | | آبرویی که تو دادی همه جا ، باخته ام |
باختن در همه اوقات ولیکن بد نیست | | من دلم را به غم کرببلا باخته ام |
باختم دل به حسین و به حقیقت بردم | | سجده¬ی شکر کنم بس که به جا باخته ام |
از همان بار که چشمم به ضریحش افتاد | | دل جدا باخته و عقل جدا باخته ام |