چه مستی است ندانم که رو به ما آورد

از ویکی تراث

چه مستی ست ندانم که رو به ما آورد از
حافظ شیرازی



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: عرفانی
چه مستی ست ندانم که رو به ما آوردکه بود ساقی و این باده از کجا آورد
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیرکه مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکنکه باد صبح نسیم گره گشا آورد
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی بادبنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد
صبا به خوش خبری هدهد سلیمان استکه مژده طرب از گلشن سبا آورد
علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیستبرآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخچرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازکه حمله بر من درویش یک قبا آورد
فلک غلامی حافظ کنون به طوع کندکه التجا به در دولت شما آورد

درباره شعر

سیدمحمدحسین طهرانی در کتاب روح مجرد به این مضمون آورده است: در شب سوّم ربیع الثّانی یک هزار و چهارصد و دوازده هجریّه قمریّه، أخ ‏الزّوجه اینجانب سیّدحسن معین‌شیرازی از سیّد ضیاء الدّین دُرّیّ که از وعّاظ معروف طهران و مدرس علوم معقول بود، خواب جالبی را نقل کرد: معمولًا در طهران، هر واعظی را که برای یک دهه برای منبر رفتن در مجلسی دعوت می کردند، در شب آخر وی را برای همان دهه از سال دیگر نیز دعوت می ‏نمودند. در آخرین سالی که مرحوم دُرّی در قید حیات بود، یک شب از دهه محرّم (شب هشتم یا نهم) جوانی از ایشان قبل از منبر سوال می کند که مراد از این شعر چیست؟:

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخچراکه وعده تو کردی و او بجا آورد

درّی می‌گوید: جواب این سوال را در بالای منبر می دهم تا برای همه قابل استفاده باشد. ایشان در فراز منبر از قضیّه نهی آدم أبو البشر از خوردن گندم و داستان نان جوین خوردن أمیر المؤمنین علیه السّلام را در تمام مدّت درازای عمر بیان می ‏نماید و حتّی اینکه آن حضرت در تمام مدّت عمر ابداً نان گندم نخورد و از نان جوین سیر نشد. (روایت نخوردن گندم در تمام عمر، اختصاص به رسول الله دارد که چون از أمیرالمؤمنین علیه السّلام می‏ پرسند که: عائشه روایت می کند که: رسول خدا در تمام عمر یک شکم نان گندم نخورد، حضرت می فرماید: عائشه دروغ می گوید؛ رسول خدا در تمام مدّت عمر نان گندم نخورد، و از نان جو یک شکم سیر نخورد. البتّه شکّی نیست که امیرالمؤمنین(ع) هم تأسّی به رسول خدا(ص) دارد و نان گندم نخورده است، همان طور که از أخبار استفاده می‏شود؛ و امّا این غیر از مضمون روایت سابق است. سپس می گوید: مراد از شیخ در این بیت، حضرت آدم(ع) است‏ که وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولی به آن وفا نکرد و از امر خداوند سرپیچی نمود و گندم را تناول کرد. و مراد از پیر مغان حضرت أمیرالمؤمنین است که در تمام مدّت عمر نان گندم نخورد و وعده عدم تناول از شجره گندم را او ادا کرده و به اتمام رسانید. این مجموع تفسیر این بیت بود که وی بر سر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد. قبل از پایان سال، مرحوم درّی فوت می کند؛ و لهذا در سال بعد، در دهه محرّم در آن مجلس مَدعُوّی که باید حضور داشته باشد، نمی ‏تواند شرکت نماید. درست در سال بعد در دهه محرّم در همان شبی که این جوان سوال را از مرحوم درّی می کند، وی را در خواب می ‏بیند که: مرحوم درّی به نزد او آمد و گفت: ای جوان تو در سال قبل در چنین شبی از من معنی این بیت را پرسیدی و من آن‏‌طور پاسخ گفتم. امّا چون بدین عالم آمده‏ ام، معنی آن، طور دیگری برای من منکشف شده است: مراد از شیخ حضرت إبراهیم است و مراد از پیر مغان حضرت سیّد الشّهدا و مراد از وعده، ذبح فرزند است که حضرت إبراهیم بدان امر خداوند وعده وفا داد، امّا حقیقت وفا را حضرت أباعبدالله الحسین در کربلا به ذبح فرزندش حضرت علیّ أکبرانجام داد. فردای آن شب، این جوان در آن مجلس معمولی همه ساله مرحوم درّی می‏آید و این خواب خود را بیان می کند و معلوم است که با بیان این خواب چه انقلابی در مجلس روی داده است.