کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است
کیست این خسرو مظلوم که خونین بدن است | وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است | |
کیست این مظهر جانبازی و ایثار و وفا؟ | که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است | |
او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول | روشنیبخش جهان، نور رخ «ذوالمنن» است | |
گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد | یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است | |
چه غم ار حسرت دیدار وطن داشت به دل؟ | وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است | |
او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل | آب غسلش همه از خون گلو و بدن است | |
«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون | تا نگویند کسان، جسم حسین بیکفن است» | |
«استخوانی اگر از سینۀ او باقی ماند | آن هم از ضرب سمّ اسب، شکن در شکن است»[یادداشت ۱] | |
دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش | آن که یعقوبصفت، شهرۀ «بیت الحزن» است | |
با سرانگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک | این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است | |
این مکان قبلۀ عشّاق جهان خواهد شد | «خوشدل»! این تربتِ معشوقِ زمین و زمن است |
خطای یادکرد: برچسب <ref>
برای گروهی به نام «یادداشت» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="یادداشت"/>
یافت نشد.