یگانه‌ای و نداری شبیه و مانندی

از ویکی تراث

یگانه‌ای و نداری شبیه و مانندی از
هادی ملک‌پور



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: امام حسن(ع)
یگانه‌ای و نداری شبیه و مانندیکه بی‌بدیل‌ترین جلوۀ خداوندی
معطل‌اند هزاران فرشته کاسه به دستعسل بیاوری از آن لبی که می‌خندی
تمام عرش خدا در طواف گهوارهنگاه خیرۀ زهرا به طفلِ دلبندی
به نیمۀ رمضان و میان صوت اذانرطب رسیده به دستان آرزومندی
نمی‌شناخت رسول خدا سر از پایشنمی‌رسید به آن لحظۀ خوش آیندی
نوشته‌اند تو را از بهشت آوردندنوشته‌اند ز عطری که می‌پراکندی
لبان فاطمه خندان و چشم مولا اشکنوشته‌اند تو مولود اشک و لبخندی
برای خیل غلامان چه خوب مولاییبرای حیدر و زهرا چه خوب فرزندی
گدا که فرق ندارد تو سفره‌ات پهن استدرِ امید به روی کسی نمی‌بندی