شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشت

    از ویکی تراث
    نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۱ توسط Z.khansari (بحث | مشارکت‌ها)
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

    شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشت عابر دلخسته از
    یوسف رحیمی



    در قالب غزل

    با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

    موضوع: حضرت مسلم(ع)
    شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشتبار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
    در نگاهش كوفه‌كوفه غربت و دلواپسیعابر دلخسته جز تنهایی‌اش یاور نداشت
    بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروشوقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت
    می‌چكید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگینخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت
    سنگ‌ها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آهنسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت
    روی گلگون و لب پر خون و چشمان كبودسرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
    سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اشجز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت