صحبت از دستی که رزق خلق را می‌داد شد

از ویکی تراث

دنیا چه کرد با غزل عاشقانه‌ات از
محسن حنیفی



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

موضوع: حضرت زهرا(س)


صحبت از دستی که رزق خلق را می‌داد شدهر کجا شد حرف از آن بانو، به نیکی یاد شد
گردش تسبیح او افلاک را تدبیر کرداز پر سجاده‌اش روح‌القدس ایجاد شد
او که جای خود، گلوبندش اسیر آزاد کردحُر هم از یُمن ادب بر نام او آزاد شد
معنی نازک برای روضه‌اش آورده‌اموقت پروازش پرستویی اسیر باد شد
با پر زخمی دعاگوی شب همسایه بوددست او روزی‌رسان خانۀ‌ صیاد شد
این در آتش گرفته نیز حاجت می‌دهداین در آتش گرفته، پنجره فولاد شد
روضۀ‌ مظلومه، بعد از رفتنش مکشوفه شدتا مصیبت‌خوان کوچه صورت مقداد شد