هيچ موجى از شكست شوق من آگاه نيست

از ویکی تراث

هيچ موجى از شكست شوق من آگاه نيست از
سیدرضا جعفری



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

موضوع: حضرت قاسم(ع)
هيچ موجى از شكست شوق من آگاه نيستدر كنار ساحلم امّا به دريا راه نيست
تا مپندارند با مرگم تو مى‌ميرى بگواينكه می‌بينيد فعل است و ظهور، الله نيست
در مسير لا و الا خون عاشق مى‏‌دوددر دل معشوق مطلق راه هست و راه نيست
كاروان تشنه اشكت را نشانم داده استمنزل من چشم‌هاى توست، پلک چاه نيست
روى بر سمّ ستوران دادم و گفتم به خاکدر مقام جلوهٔ خورشيد جاى ماه نيست
مى‌برى من را و پا را مى‌‏كشم روى زميندر ركاب شوق حرف از قامت كوتاه نيست
صوت داود است جارى از فضاى سينه‌‏امدر مسيرش استخوانى گاه هست و گاه نيست
مى‌زنيدم ضربه امّا من نمى‌ريزم فروكوه را هيچ التفاتى بر هجوم كاه نيست