صفحه‌های متصل نشده به آیتم‌ها

این صفحه، صفحه‌هایی (در فضاهای نامی که از از اتصال به آیتم پشتیبانی می‌کنند) را فهرست می‌کند که به هیچ آیتم داده‌ای متصل نیستند.

 

نمایش در پائین تا ۵۰ نتیجه در محدودهٔ #۷۵۱ تا #۸۰۰.

  1. آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام
  2. صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است
  3. من زينبم كه رنج فراوان كشيده‌ام
  4. زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت
  5. داستان هایی که از شام خراب آورده ام
  6. می‌گوید از شکستن سرو تناورش
  7. لب ما و قصۀ زلف تو چه توهمی چه حکایتی
  8. نمی از چشم‌های توست چشمه رود دریا هم
  9. ای چشم‌هایت جاری از آیات فروردین
  10. اگرچه زود می‌آید اگرچه دیر می‌آید
  11. نمازی خوانده‌ام در بارش یک‌ریز ترتیلش
  12. یکی از همین روزها ناگهان
  13. شده‌ست آینۀ حیّ لایموت صفاتش
  14. ما را دلی‌ست چون تن لرزان بیدها
  15. چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
  16. زینت صفحه تاریخ که نامش حسن است
  17. تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
  18. کس ندیده در عالم اینچنین گرفتاری
  19. باز این چه شورش است که در خلق عالم است
  20. کمتر از ناقه صالح نبود اصغر من
  21. ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
  22. زایران درگهت را بر در خلد برین
  23. فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
  24. هوای بام تو داریم ما هوایی‌ها
  25. باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
  26. یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست
  27. طلوعت روشنی بخشیده هر آیینه ایمان را
  28. امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند
  29. این جوان کیست كه گل صورت از او دزدیده‌ست
  30. در سرخی غروب نشسته سپیده‌‌ات
  31. هيچ موجى از شكست شوق من آگاه نيست
  32. بی‌زره رفت به میدان که بگوید حسن است
  33. گفتی که سرنوشت همین از قدیم بود
  34. مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است
  35. زهیر باش دلم تا به کربلا برسی
  36. آیینه بود و عاقبت او به خیر شد
  37. حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
  38. سوار گمشده را از میان راه گرفتی
  39. غرقۀ شک غرق باور شو که چندان دیر نیست
  40. دلم پرواز می‌خواهد رها در باد خواهم شد
  41. پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم
  42. مشعلی در دست آمد راه را پیدا کند
  43. این كیست از خورشید مولا ماه‌روتر
  44. گفت رنجور دلش از اثر فاصله‌هاست
  45. پروانه شد تا شعله‌ور سازد پرش را
  46. پا گرفته در دلم آتشی پنهان شده
  47. تویی امیر جمل وارث رشادت حیدر
  48. گل می‌کند لبخند تو مهمان که می‌آید
  49. نمی‌شد خالی از عَمّارها دور و برت ای کاش
  50. سکه‌ها ایمانشان را برد بیعت‌ها شکست